18 آبان 91
سلام پسری من . الان ساعت دقیقا 4 صبح 18 آبان هست و شما یه 6-7 ساعت دیگه به دنیا می یای آره پسرم دیگه از روز شماری گذشت و دیگه کم کم ثانیه شماریه . روزهای خوبی رو داشتیم . خیلی اتفاقا پیش اومد برای هر سه نفرمون . اما مهمش اینه که رسیدیم به ایستگاه آخر . البته ایستگاه آخری که می شه شروع یه دوران جدید . شروع یه سفر زیباتر .. همیشه گفتم که خداحافظی یک کم همیشه غریبانه هست . یک کم گریه داره . اما سلام به یه شروع دیگه است . درسته دلتنگی داره و آدم از یه جایی کنده می شه ومی رسه به یه جای دیگه که بیشتر مواقع جدیده . اما زندگی همینه . اصلا زندگی با تموم این دلتنگی ها و رفتن و خداحافظی و دوباره شروع کردن ها و سلام ها خوشگله . حالا تو تا...