دوباره 9 هفتگی !!
سلام عزیز مامان . ما دوشنبه رفتیم پیش خانم دکتر . اولش که دکتر نیم ساعت گفت دیرتر می یاد و من و بابا تصمیم گرفتیم بریم پایین چون حال منم خوب نبود نمی تونستم بشینم . بعدش اما خیلی خسته شدیم . سربالایی زیاد بود و کلی خسته کرده بود مامان رو .
بعدش اما تا رفتیم خانم منشی مارو زود فرستاد تو . خانم دکتر مامان رو وزن کرد و بعدش فشار و بعدشم خوابیدم تا از تو سونو گرافی خانم دکتر شما رو ببینیم . البته مامان بیچاره هیچی ندید این بار عوضش بابات خوب دید . هم خودت رو هم قلب خوشگلت که داشت تند تند می زد . گفت که یه وری خوابیده بودی قربونت برم که خیلی کوچولویی .
حالا ایشالا دو هفته دیگه می ریم یه جای خوب سونوگرافی که هم از لحاظ سلامت که ایشالا سالم سالم هستی و هم ببینیم می گن بهمون تو دخملی یا پسری .
قربونت برم امروز صبح رفتیم با بابا یه تلفن خریدیم واسه خونه مون . اخه اون یکی باتریش خراب شده بود . بعدشم یه البالو پلو خوردیم تو هانی که خدا رو شکر شما خوشت اومد و ما نصفش رو خوردیم دوتایی .
قربونت برم همین جور خوب رشد کن و بزرگ شو . گرچه دیروز خانم دکتر گفت شما یک هفته از اونی که فکر می کنیم کوچیکتری . البته من احساس می کنم شما این قدر ها هم کوچیک نیستی قربونت برم .
می دونی مامانا یه حسی دارن به نی نی شون . همون طور که حدس می زنم شما پسری . ایشالا که سالم باشی و سلامت دنیا بیای . چه پسر چه دختر باشی برای مامان و بابا عزیزی . گاهی دلم می خواد دختری باشی اما وقتی به پسر کوچولو نگاه می کنم و یا یاد روزهایی که منتظر اومدنت می افتم فقط می خوام که سالم باشی و زود بیای بغلم .
بوس برای خوشگل مامانی