سامی جونسامی جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

بهار من

بدون عنوان

1392/2/7 22:04
نویسنده : سارا
255 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسرک عزیزم . 

عزیزم روزهای بهاری دارن همین طور می گذرن و تو توی این روزها شیطون تر از همیشه داری بزرگ می شی و کارای جدید یاد می گیری . 

دیروز رو  تخت تنها بودی و هی میخواستی بغلت کنیم اخرش همین خواستن باعث شد که شما روی دستاتون بلند شید و شیکم خوشگلتون رو هم بلند کنید . من و بابا هم کلی ذوق کردیم . از دیروز خیلی سعی می کنی و دوباره چند بار این کار رو تکرار کردی . 

الان دیگه حسابی برمی گردی هم رو شیکم هم رو پشت . تی وی خیلی دوست داری و کارتون سرگرمت می کنه تازه کلی ذوقم می کنی . 

از چیز جدیدی که خوشت اومد لباسشویی هست . وقتی روشن می شه و صدای آهنگش می یاد ذوق می کنی و وقتی شروع به کار می کنه کیف می کنی لباسا رو می بینی . 

غذات رو از امروز دو وعده کردم برات . خوابت تو روز کمتر شده . 

مامان ده روز پیش چشماشو عمل کرد . خیلی بد بود هنوزم خوب نمی بینم . تو هم دقیقا دو شب اول رو اذیت کردی ! 

تا یه کم بهت بی توجهی می کنیم یه کار می کنی دیگه ! قربونت برم الهی . یاد گرفتی وقتی می خوای بخوای روی پام می ذارمت شروع می کنی اواز خوندن ! اینقدر آآآآ و اوووو می کنی با لالایی من که خوابت ببره . پستونکم یه هقته ای هست ترک کردی قربونت برم الهیییی 

الانم اومدی بغل من و داری کلید ژله ایت رو می خوری و نگاه می کنی . 

برات عکس هم باز می ذارم یادگاری ... دوستت دارم مامانی عزیزممم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار من می باشد