سامی جونسامی جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

بهار من

پسرک من

1392/5/5 16:00
نویسنده : سارا
431 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مادر 

ببخشید که منن نتونستم بیام برای شما از شما بنویسم . ما اسباب کشی کردیم به خونه ی جدیدمون . خیلی سخت و پر دردسر بود . اما خوب تموم شد خداروشکر . 

این ماه اصلا وزن اضافه نکرده بودی ! خیلی ناراحتت شدم . البته دکتر گفت وزن و قدت خوبه . اما سرلاک برات نوشت که توپولی مامانی بمونی . شما هم عاشق سرلاکی برمی داری میاری بهت بدم بخوری قربونت برم من . 

اینقدر بزرگ شدی و شیطون و کارای عجیب غریب می کنی که نمی دونم کدوم رو بنویسم برات . با دهنش نوچ نوچ می کنی می رقصی دست می زنی بای بای می کنی . ددی اسم باباست تا می گم ددی اومد می ری پشت در خونه می شینی . صداش می کنی عاشق لباساتی ذوق می کنی کلی باهاشون . 

برات واکر خریدیم و تو باهاش حسابی راه میری . در کابینت ها رو باز می کنی می ریزی زمین هر چی توش هست و می ری خودت توش درم می بندی و کلی هم ذوق می کنی ! نه رو فهمیدی و می گیم نه حرکت نمی کنی دیگه . بعضی وقتها هم از دستمون فرار می کنی تا نگیریمت و کلی ذوق می کنی با این کارت . 

پسرم اولین تابستون گرم که شما پیش ما هستی داره می گذره . امیدوارم از این گرم تر نشه دیگه . 

بوس برای پسری گل من 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سپیده
8 مهر 92 13:25
سارا جونم دلم تنگ شده بود واست ....تا این که وبلاگ گل پسرتو پیدا کردم...........ماشالا مردی شده سامی خان ........خدا حفظش کنه.......
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار من می باشد