سامی جونسامی جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

بهار من

یه روز عادی

سلام پسری خوب من . حالت چه طوره جیگر مامانی ؟؟ امیدوارم خوب باشی . وقتی مامان رو داری اذیت می کنی یعنی شیطون شدی حسابی . چند روز پیش خودمو کشیدم و یک کیلو به وزنم اضافه شده بود . پس معلومه که داری بزرگ میشی . عزیز گلم . ما توی شش ماه رفتیم . سه ماه دیگه تو دنیا می یای . می دونم زود می گذره این سه ماه هم . اما خیلی دلتنگت هستم . می خوام زودتر ببینمت . شیکم مامان بزرگ شده اندازه ش رسیده به 96 . شما داری بزرگ تر می شی و مامان توپولی تر . این هفته قراره بریم دکتر و ببینمت . خاله هم باهامون می یاد . شاید هفته ی دیگه هم بریم مسافرت . خیلی من و بابایی خسته ایم . این مسافرت لازمه برامون . تخت و کمدت بالاخره نصب شد . قراره بریم یه لوستر ...
22 مرداد 1391

24 هفتگی

سلام عزیز من . امروز سه شنبه 10 مرداد 91 هست و شما 24 هفته تمام عمر داری . می بینی چه داره زود می گذره ؟ پسر کوچولو بزرگ می شه و مامان و بابا پیر .. نمی دونم الان چه قدر وزن گرفتی . من سعی می کنم تغذیه مو خوب کنم که توپولی بشی باز خودتم یه کم تلاش کن عزیزم . دوست دارم مرد قدرتمندی بشی . ما اومدیم خونه ی جدید . اینجا خونه مون طبقه ی 5 هست و بزرگتره . دیگه مامان و بابا هم اتاق کار دارن و شما هم اتاقت بزرگتر شد . داریم فعلا اتاق ها رو رنگ میکنیم و قراره اتاق شما آبی بشه . مامانی با وسواس بالاخره ابی که دوست داره رو درست کرده و از امشب کار رنگ اتاق شما شروع میشه . بابا و عموت دارن رنگ می زنن . مامانی هم توی یه اتاق دیگه می شینه که شما...
10 مرداد 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار من می باشد