سامی جونسامی جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

بهار من

هفته ی 31

داره روزها می گذره و من از بزرگ شدن شکم و تکونای تو می فهمم که حسابی بزرگ شدی . دیگه کم کم داره این دوران هم می گذره و یک ماه و نیم دیگه شما دنیا می یای . ظاهرا همه چیز سرجاشه . داره روزا می گذره . خداروشکر دیگه مشکل خاصی هم نیست . دوشنبه باید برم دکتر . آزمایشم رو هم دادم که قندم پایین هم بود . دیگه خیالم راحته . البته مثل اینکه شما هم مثل من از چیزای شیرین خوشت نمی یاد . دیگه اینکه من تنبل هنوز وسایلت رو نخریدم . باید یه لیست بنویسم و بریم خرید . امیدوارم بشه با دو سه روز همه رو خرید و کامل کرد . البته برات فرش هم خریدم و پرده و رتختخوابت رو هم با کمک خاله ت دارم می دوزم . روزهای خوبی تو راهن . داره پاییز از راه می رسه . فصل رنگی ......
25 شهريور 1391

هفته ی 28

سلام پسر گل مامانی . حالت خوبه ؟؟ حسابی وزرشکاری معلومه مثل بابا و مامانت . از همین الان شنا و ورزشهای رزمی رو خوب خوب بلدی قربونت برم . حسابی لگد می ندازی و این ور و اون ور می ری اون تو . مامان و بابا هم خوب هستن . ما رفتیم مسافرت . خیلی خوب بود . اقاحون و مامانی رو هم بردیم و خیلی خوشگذروندیم . امیدوارم به شما هم خوش گذشته باشه . یه کم تو ماشین سخت بود اما خوبم بود . دریا رو حس کردی عزیزم ؟؟ صداشو شنیدی ؟ دیدی چه بوی خوبی داره ؟؟ ایشالا دنیا می یای و سال دیگه این موقع دوباره می ریم همون جا و شما اون موقع تو بغل مامانی به جای شیکم مامان . کلی لباس دار شدی عزیزم . پسر خارجی پوش و شیک پوش من . کلی لباس از ترکیه خاله مرجان اورده برات . ت...
8 شهريور 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار من می باشد