هفته ی 28
سلام پسر گل مامانی . حالت خوبه ؟؟ حسابی وزرشکاری معلومه مثل بابا و مامانت . از همین الان شنا و ورزشهای رزمی رو خوب خوب بلدی قربونت برم . حسابی لگد می ندازی و این ور و اون ور می ری اون تو .
مامان و بابا هم خوب هستن . ما رفتیم مسافرت . خیلی خوب بود . اقاحون و مامانی رو هم بردیم و خیلی خوشگذروندیم . امیدوارم به شما هم خوش گذشته باشه . یه کم تو ماشین سخت بود اما خوبم بود .
دریا رو حس کردی عزیزم ؟؟ صداشو شنیدی ؟ دیدی چه بوی خوبی داره ؟؟ ایشالا دنیا می یای و سال دیگه این موقع دوباره می ریم همون جا و شما اون موقع تو بغل مامانی به جای شیکم مامان .
کلی لباس دار شدی عزیزم . پسر خارجی پوش و شیک پوش من . کلی لباس از ترکیه خاله مرجان اورده برات . تازه لباسهای بافتنی ت هم اماده شده و خیلی خوشگل شده . البته هنوز چند تیکه ش مونده که زودی اماده می شههههههههه .
پسرم امروز دقیقا 38 هفته و یک روزه که شما تو دل مامانی هستی . قراره هفته ی دیگه بریم ازمایش بدم . برای سلامتی شما و سلامتی خودم . که ایشالا راحت زایمان کنم و به دنیا بیای . برای 22 هم وقت دکتر دارم که احتمالا می ریم سونو برای سلامت شما . ایشالا هیچ مشکلی نباشه .
از وسایل شما هم خبر اینکه برات یه قطار با مزه خریدیم دیروز که خیلی با بابایی بازی کردیم باهاش . فکر کنم خودت هم خیلی دوستش داشته باشی . دوست دارم اسباب بازی ها تو خودت انتخاب کنی عزیزم . برای این زیاد برات نمی گیرم . از شمال هم برات یه کفش گیوه خریدیم ههه . خیلی با مزه س و دو تا جغجعه که صدا می ده یه قورباغه و یه موش .
فرشم رفتم برات دیدم که خوشم نیومد اصلا از طرحاش . حالا یه چیز خوب دیگه پیدا کردم برات می خرمممممممم .
فعلا همینا رو داشته باش تا مامانی سر فرصت بازم برات بنویسه