سامی جونسامی جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

بهار من

دوماهگی سامی

1391/10/18 17:03
نویسنده : سارا
442 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسری من دو ماهگیت مبارککککککککک .

امروز شما شدی دو ماهه . اصلا هم نفهمید مامان چه طور گذشت این دوماه . ماشالا حسابی بزرگ شدی و داری مرد می شی مامان .

دیروز بردیمت دکتر . وزنت 5 کیلو و 200 گرم بود . قدت هم به 60 رسیده ماشالا . به خودم رفتی پسر قد بلند من .

خداروشکر مشکلی نداشتی و برای آقای دکتر کلی خندیدی . پاهاتم فشار داد که تو حسابی زورت رو جمع کردی و دست آقای دکتر رو فشار دادی اونم کلی بهت خندید و گفت سامی آرنولد .

فقط مشکلت همون کولیک هست که ولت نمی کنه . قرار شد داروها رو ادامه بدیم که ایشالا بهتر شی . آقای دکتر بهت می گه شیکم پرست از بس که میخوری . می گه چون با عجله می خوری باعث می شه بیشتر نفخ کنی . پسر همیشه گرسنه ی من .

بعد رسید به واکسنت که چون دکترت خودش دیگه واکسن دوماهگی رو نداشت گفت ببریمت انستیو پاستور که از همه جا بهتره برای واکسن و همیشه تازه هست واکسناشون . قرار شد قبلش به شما استامینوفن بدیم .

صبح ساعت 9 بابایی رو بیدار کردی بعد از کلی عشوه و خنده و ناز کردن برای ما , استامینوفنت رو خوردی . چون هوا خیلی الوده ست تو تهران و نمیشه طرح هم خرید مجبور شدیم با آژانس بریم .

رفتیم اونجا خیلی خلوت بود . خیلی خوشم اومد . پرستاری هم که واکسن می زد خیلی مهربون بود . شما رو بیدار کرد و کلی باهات بازی کرد . پشت سر هم دو تا واکسنت رو زد که دوبار گریه نکنی و درد نکشی گلم .

شما هم با اجازه دو سه تا جیغ درست و حسابی زدی و قطره رو که ریخت تو دهنت آروم شدی . از دارو خوشت می یاد و خوب می خوری . بعدش تا بلندت کردم ؛ زحمت کشیدی و هر چی شیر تو ماشین خورده بودی رو پالتو من و لباس خودت بالا اوردی !!

یه گل سینه ی سفید ماستی برای مامان درست کردی حسابی . بردیمت پیش دکتر اونجا و آقای دکتر گفت باید دوباره قطره فلج اطفال رو بهت بدن چون خیلی بالا آوردی . بیست دقیقه نشستیم و تو راحت تو پتوت خوابیدی .

دوباره یک فطره فلج اطفال بهت خانوم پرستار داد و گفت تو خونه کمپرس سرد رو پای چپت بزاریم و استامینوفن رو تکرار کنیم تا فردا صبح .

تو خونه اومدیم یه کم شیطونی کردی و درد پات شروع شد .خودتم نمی فهمیدی هی تکونش می دادی . آخر سر من روی پات یه بالش گذاشتم و شیرخوردی و دیگه خوابت برد .

الانم پیش من خوابیدی و داری خواب فرشته ها رو می بینی و می خندی . ایشالا دردت بهتر شه و دیگه اذیت نشی گل پسرم .

این خاطره ی واکسن دوماهگی شما .

اما از بزرگ شدن شما بگم . اولین بار وقتی 25 روزه بودی شروع کردی به خندیدن . یه خنده ی خوشگل به مامان کردی که بابا عکس گرفت ازت . بعدش دیگه کم کم فهمیدی برای کسایی که باهات بازی می کنن بخندی . شکار خنده ی قشنگت رو تو 29 روزگیت کردیم و یه عکس توپ ازت مامانی انداخت .

پا می زنی حسابی و دوست داری پاهاتو فشار بدی . می یای رو شیکم من یا بابایی می خوابی و پاهاتو به پای ما فشار می دی بعدش هی می یای جلوتر بعدش هر چی اون پایین دستت می رسه می خوری .

بالش باشه . زیر دست ما باشه ؛ دست خودت باشه . یقه ی پیرهنت باشه . برات فرقی نداره شروع می کنی ملچ ملوچ به خوردنش .

دوست داری رو پاهات نگهت می دارم و خوب نگه می داری خودت رو . جغجغه هاتو خیلی دوست داری و کلی باهاشون بازی می کنیم . مخصوصا یه جوجه شو . وقتی هم گریه می کنی با اونا ارومت می کنیم .

خیلی دوست داری باهات حرف می زنم تازگی ها جوابمو می دی . باهم آغو آغو می کنیم . کو کو می کنیم . تو ذوق می کنی و با صدا می خندی و بهم جواب می دی .

وقتی دمر می ذارمت هم دوست داری برگردی و یه طرفت رو بلند می کنی یه کم که کمکت می کنم راحت برمی گردی .

وقتی باباتو می بینی . یا وقتی رو زمین هستی و بالا سرت هستیم دست و پا می زنی که بغلت کنیم . بعدش میخندی و برای خودت ذوق میکنی .

شبا گریه می کنی هنوز . از 8-9 شب باهات درگیریم تا 2 اینا . بعدش دیگه تا صبح می خوابی . نزدیکای 6-7 بلند می شی و شیر می خوری دوباره تا 9 اینا میخوابی . بعدش بیدار می شی نق می زنی که جاتو تمیز کنم یا پوشکتو عوض کنم .

تا حالا 4-5 دفعه صبحا که بیدار شدی بردمت دستشویی و اون جا جیش کردی پسر تمیز عزیزممم .

هر یه روز درمیون می بریمت حموم . از 16 روزگی که اولین بار بردیمت با بابایی حموم دیگه هر یه روز در میون می بریمت و شما عاشق حموم و بازی کردن هستی اولا می ترسیدی یه کم . اما الان به دوش خیره می شی و پاهاتو می کوبی به هم و صدای شلپ شلوپ اب رو در می یاری اصلا هم گریه نمی کنی . بعدش تو حوله ت شیر میخوری و اروم می شی .

مامانو خیلی خیلی خوب می شناسی و بغل هر کی باشی تا صدات کنم می شناسی منو و میخوای بیای بغل من .

باباتم همه ش حسودی می کنه ! قرار شده یه مدت بمونه خونه تا تو اونو هم خوب بشناسی .

پسرم آرزوم بود که یه روز یه بچه برای بغل من بیتابی کنه . این جور وقتا برای همه ی زنهایی که دوست دارن این لذت نصیبشون بشه دعا می کنم و خداروشکر می کنم واسه اینکه ارزوم براورده شده .

قربونت برم . همین جور عزیز مامانت بمون . بدون که دوستت داریم خیلی وبرامون عزیز ترینی .

به زودی عکسای این مدت رو هم برات می ذارم . یه روز که با حوصله بودی . بوس برای پسر گلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان کوثری
18 دی 91 17:51
با سلام باطراحی تقویم92 کودک و طراحی تم های جشن درخدمت شما هستیم انواع طرح های تقویم جدید و زیبا با قیمت مناسب http://temparti.blogfa.com/
هانی
18 دی 91 23:53
سارا جون ایشالا که همیشه شاد باشی و با پسرت و باباییش خوشبخت خوشبخت باشید سامی کوچولو رو از طرف من ببوس
برند
19 دی 91 0:21
سلام نینی نازتون مبارک باشه و زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه سلام من وارد کننده لباس کودک از انگلستان هستم از مارک های مادرکر . نکست . اچ اند ام . دبنهامز و.... ادرس وبلاگم واسه دیدن نمونه کارا http://brandgallery.blogfa.com/ و ادرس کلوبم تونینی سایت http://www.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=16232 دوست داشتین بهم سر بزنین هرچیزی خواستین می تونین واسم پیام بذارین بابت خرید از ما پشیمون نمی شین ارسال به شهرستان و با پیک برای تهران هم انجام میشه
SAHAR
20 دی 91 1:11
سلام ساراجون تبریک میگم منم یه پسردارم 2ماه و20روزشه کولیک داره خوب نمیشه خوابشم خوب نیست میشه بگین چه دارویی بهش میدین؟؟برام ایمیل کنیدممنون
الی مامان الینا
22 دی 91 13:03
سلام سارا جون خوبی ؟ سامی کوچولو ؟ ماشالله حسابی بزرگ شده مردی شده واسه خودش .
سارا ختنش کردی؟ از طرفه من دستای کوچولو و نازش و ببوس . بوسسسسس


بوس واسه الینا خوشگله . می یام وبت می بینمش برای خودش خانومی شده ماشالا
اره 45 روزش بود ختنه ش کردیم . تو هم الی کوچولو رو بوس کن
سارا
28 دی 91 23:46
سلام خانمی
از دوستتون مامان الینا یه سوال گرسیدم ایشون گفتند از شما بپرسم اذون سرویس روتختی که توی گهواره هست را از کجا خریدین؟ ممنون میشم بهم جواب بدین من موبایلمو میزارم اگه میشه اس ام اسی بهعم بگید
09125503173
یا اینکه میام اینجا می خونم


دوست عزیزم من از بهار از پاساژ چهلستون مغازه ی نبش دست راست . مغازه ی بزرگی هست و همه چی هم برای سیسمونی داره

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار من می باشد